-
دلتنگی
دوشنبه 18 فروردین 1393 17:40
دلتنگی یعنی سرکوب فوران انفجارگونه ی یک آتشفشان ، پشت دو پلک ....
-
این منم
دوشنبه 18 فروردین 1393 14:00
به شانه های سست باد ، منم که تکیه داده ام به این دو چشم بی گناه عذاب گریه داده ام منم که از کوه خودم همیشه کاه ساخته ام برگ برنده داشتم ولی همیشه باختم ....
-
یک جنون
یکشنبه 10 فروردین 1393 14:39
تشنه ی نوشتن ام ، اما سیراب شدن در کار نیست ... مثل زنی که حشر اش بالازده است ، اما هیچ مردی نتوانسته ارضایش کند ...
-
فاصله
شنبه 24 اسفند 1392 20:20
حس می کنم مدتی باید فاصله بگیریم ... وگرنه هردو می سوزیم ... هم شمع ، هم پروانه ....
-
مزه تلخ بهار
شنبه 24 اسفند 1392 19:56
نمیدانم چرا ؟ اما هرگز از آمدن بهار لذتی نبردم .... حتی امسال هم ....
-
حق
جمعه 23 اسفند 1392 19:04
خنده های تو سهم من از زندگی است ... آمده ام حقم را بگیرم ...
-
یک عطر قدیمی
جمعه 23 اسفند 1392 19:03
بوی آمدنت را دوست دارم ، مثل گذشته آرام ، مهربان و با قوت قلب می آیی ... بوی همان کسی که هرگز نداشتمش ...
-
تناقض
جمعه 23 اسفند 1392 19:01
گاهی می شود میان این همه تناقض ، چشم هارا بست ، یک نفس عمیق کشید ، و پشت پا زد به همه چیز ! گاهی باید همه چیز ، حتی خویشتن خویش را فراموش کرد ...
-
انگیزه
جمعه 23 اسفند 1392 18:51
حرفی نیست ... وقتی انگیزه ای نیست .... تکرار قشنگی ست سکوت ...
-
ابهام
جمعه 23 اسفند 1392 18:51
می خواهم مبهم باشم ... مثل سکوتی که پر از فریاد است ..........
-
استفراغ
جمعه 23 اسفند 1392 18:49
پشت این لبخند ، سه و نیم لیتر استفراغ را دارم تاب می آورم ، که حاصل هضم واژه های سخیفی ست که نثارم کردی .
-
مهمان ناخوانده
جمعه 23 اسفند 1392 18:48
هفت روز دیگر مهمان ناخوانده ام از راه می رسد . او که تمام آرزوهای کودکی تا جوانی ام را برباد داد . کودکی که امیدوارم مرامش چون پدرش نباشد ... سطری از سرگذشت یکی از دوستانم ...
-
یادت بخیر !
جمعه 23 اسفند 1392 18:24
یادت بخیر ! تو سهم من نبودی ، اما دوست خوبی بودی ، هرکجا و هرلحظه خاطره ام در ذهنت بود با اینکه ؛ تو سهم من نبودی ...
-
سلام ( ثابت )
جمعه 23 اسفند 1392 18:22
می خواهم طاقت بیارم و همه چیز را در یک سطر تمام کنم ... حرف هایی که گفتنشان ممکن است سال های سال به طول بیانجامد ... پذیرای تمام دوستان غریب و آشنا هستم ... ارادتمند ....